آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

آراد نهایت عشق ما

آز دیابت

سلام قند عسلم سلام تاج سرم 5شنبه رفتم آز دیابت دادم 1 ساعت هم اونجا بودم بعدشم با یه شربت قند ازم پذیرایی کردن دیشب با احسان جون رفتیم جواب آز دیابت رو گرفتیم به خاله منا زنگیدم و کلی راهنماییم کرد و بهم اس ام اس داد و دلدریم داد( مرسی منا جونم) اما یه کمی نگرانم احسان جون میگه نگران نباش اگه منم یه قند بخورم قندم میره بالا چه برسه به یه لیوان شربت قند اما عسلم روند آزمایش اینجوریه حتما حکمتی داره انشاالله یکشنبه میرم پیش خانم دکی و امیدوارم چیزی نباشه دعا کن شکلات من راستی پسرم الان دیگه حرکاتت خیلی مشخص شده و من جابجایی شکمم رو به طور واضح میبینم و کلی ذوق میکنم 1 شنبه شب نشسته بودم که یه دفعه دیدم چ...
29 شهريور 1390

عشق من

سلام پسرم عزیز دلم چهارشنبه 16 / 06 رفتیم کرج و در بدو ورود یه شوک به مامانی وارد شد که حسابی ترسیدم (به خاطر انتن ندادن موبایل) فرداش هم رفتیم تهران نمایشگاه مادر و کودک اما چیز خاصی نظرم رو جلب نکرد بعدش رفتیم واسه شما پسر قشنگم یه مقدار خرید کردیم (واییییییییییییییی یه لباسای خوشکلی واست گرفتیم که حد نداره) بعدش هم رفتیم دربند و ناهار خوردیم (خیلی چسبید اخه کلی زغال اخته و لواشک هم خوردم) جمعه هم عروسی آقا امیر پسر عمه بابا بود که رفتیم و خیلی خوش گذشت شنبه هم برگشتیم به لونمون الهی مامان قربونت بره   یکشنبه هم که شما اصلا تکون نخوردی و ما رو حسابی ترسوندی آخرش مجبور شدیم بریم بیمارستان و بعد از معاینه خان...
22 شهريور 1390

عزیز دلم ورودت به هفت ماهگی مبارک

سلام پسر قشنگم الهی من فدات شم ورودت به ماهه هفتم مبارککککککک فقط سه ماهه دیگه مونده گلم الان تو هفت ماه هستی یعنی من و شما شش ماه رو با هم دیگه پشت سر گذاشتیم خیلی خوشحالم عزیزم به خاطر داشتن همسفری به این خوبی عزیز دلم یه اتفاق دیگه که منو خیلی خوشحال کرد این بود که تکون خوردنت رو از روی لباسم دیدم و کلی ذوقیدم این رخداد در تاریخ 04/06/90 اتفاق افتاد مامان و بابا خیلی دوست دارن ...
5 شهريور 1390

بالاخره طلسم شکسته شد

سلام عزیز دلم سلام آراد مامان الهی من فدات شم که روز به روز بیشتر شیطونی میکنی وروجکم بالاخره احسان جونم دیروز تونست شما رو حس کنه آره جونم در تاریخ 1/06/90 ساعت 3:20 بابایی عزمشو جزم کرد تا شما رو احساس کنه و شما هم با 3 تا تکون درست و حسابی و به صورت متوالی واسه بابا خودنمایی کردی و منو بابا کلی ذوقیدیم ای جان نمیدونی چه حس خوبیه گلم (متاسفم که مامان نمیشی ) دیشب هم مامان لادن و عمه و عمو رفتن حالا دوباره تهنایییییییم دست مامان لادن درد نکنه این مدت خیلی زحمت کشید و مخصوصا غذاهای خوشمزه ایی که میپخت و ما میل میکردیم در واقع من مهمون بودم گوگولی من آش دوغ هم ...
2 شهريور 1390

اسباب کشی

سلام گل پسر سلام جوجه مامان عزیزم این مدت نتونستم بیام نت و واست مطلب بذارم آخه درگیر جمع کردن وسایل و اسباب کشی بودیم دست مامانی درد نکنه همه زحمات با اون بود همه وسایل رو مامانم جمع کرد ، احسان جون که سر کار بود منم که نمی تونستم بالاخره شنبه 22 مرداد وسایل رو جابه جا کردیم دوشنبه هم مامان لادن و عمه اومدن دستشون درد نکنه من هنوز بی حالم با اینکه خیلی کاری نکردم اما اصلا جون ندارم همش دلم میخواد بخوابم عشق من دیگه تکونات خیلی خیلی بیشتر شده و من حسابی حال میکنم اما احسان جونم هنوز نتونسته احساست کنه فرشته من واسمون دعا کن مخصوصا تو این ماه عزیز و این شبها مامان و بابا عاشقتن ...
30 مرداد 1390

خونه و .....

سلام پسر گلم آراد جونم بالاخره یه خونه پیدا کردیم گلم جون دلم دعا کن زودتر بریم تو خونه خودمون     عزیز دلم چرا اینقدر واسه بابا ناز میکنی تا میاد لمست کنه دیگه تکون نمیخوری احسان جونم دیشب خیلی خسته بود اما با کلی ذوق منتظر تکونای شما بود اما شما ..... فکر کنم اون تو داری حسابی حال میکنی و به ما میخندی قند عسلم قشنگ مامان یه کمی با تکونات دل بابا رو شاد کن عزیزکم مامان و بابا عاشقتن   راستی عزیزم مامان یادش رفت تا از همه خاله ها که واسه انتخاب اسمت مامانو همراهی کردن و تبریک گفتن تشکر کنه همین جا از همشون ممنونیم که با نظراتشون ما رو همراهی میکنن   ...
16 مرداد 1390

آراد فرشته من

سلام عشق من پسر قشنگم من و احسان جونم تصمیم گرفتیم که اسم شما آقا آراد باشه اما از اونجایی که ممکنه مامان خانم از یه اسم دیگه خوشش بیاد ، ممکنه اسم شما تغییر پیدا کنه اما از این لحظه به بعد ما شما رو با اسم آراد صدا میزنیم امیدوارم از اسمت خوشت بیاد و این اسم برازندت باشه عزیزم دلبرکم معنی اسمت در سایت ثبت احوال این چنین نگاشته شده: 1- (اَعلام) (در آیین زرتشتی) نام فرشته‌ي موكل بر دين و تدبير امور و مصالحي كه به روز آراد متعلق است، روز بيست و پنجم ماه شمسي به نام اوست؛ 2- (در پهلوي) آراي، آراينده.   مامان و بابا خیلی دوست دارن ...
16 مرداد 1390

رستم پیچ

سلام پسر قشنگم سلام گوگولی مامان الهی فدات شم الان خانه مامان لادن هستیم دیشب با مامان لادن و عمه ملی و عمو جون رفتیم بیرون و کلی خوش گذشت بلال و گردو هم میل کردیم و حالشو بردیم اما عمه ملی نخورد!!!!!!! واسه شام هم به پیشنهاد مامان لادن رفتیم رستم پیچ و ساندویچ 2 کیلویی خوردیم   دلت آب نشه شما هم خوردی بعدش هم اومدیم خونه   فردا هم افتتاحیه نمایشگاه هست و احسان جونم با عمو عرفان رفتن تا کارای غرفه رو انجام بدن من و عمه ملی هم داریم دنبال صدای ضربان قلب شما روی شکم من میگردیم البته با گوشی اما به نتیجه نرسیدیم   بوس بوس تا بعدا   ...
3 مرداد 1390

دیدار

سلام پسرم سلام قند عسلم مموشک من الان تو هفته 22 هستم اما هنوز هیچ حرکتی رو احساس نکردم جیگر من کی میخوای مامان و سورپرایز کنی؟؟؟؟؟؟؟ الهی مامان دورت بگرده امشب داریم میریم تهران گوگولی من شاید نتونم تا یه مدت واست مطلب بذارم اما در اولین فرصت این کارو میکنم   بوس بوس قشنگ من ...
1 مرداد 1390