1.2.3
سلام آرادم
سلام مامانی خوبی پسرم ؟؟؟؟
الهی فدات شم نمیدونی چقدر استرس دارم و چقدر خوشحالم
فقط 3 روز دیگه مونده عزیزم اما مگه میگذره نفسم
الان چند روزه که کارم شده چک کردن تقویم و ساعت و شمردن ساعت های باقیمونده
اما نمیگذره ساعت هم لج کرده
عزیزم الان با خاله فاطی حرف میزدم ماهک جون بدنیا اومده و نمیدونی خاله چقدر خوشحال بود و با چه ذوقی از دخملش تعریف میکرد
نمیدونی چقدر دلم واست تنگ شد نمیدونی چقدر خواستم که الان پیشم باشی تا سفت تو بغلم بگیرمت
اما باید صبر کنم
خدا جون سلامتی پسرم مهمترین چیزیه که خواهانم
میخوام سالم از وجودم بیرون بیایی و تو دستام جا بگیری
خدایا .....
کمک کن این دو سه روز زودتر بگذره
بیصبرانه منتظرتم نازنینم
نفسم مریم جون (دختر عمه مامانم)واست یه سری وسایل خوشگل از امریکا فرستاده که من عکس چند تاشونو واست میذارم و از همین جا ازش تشکر میکنیم
ممنونم مریم جون
ببین چه گیفت های خوشگلیه
اینم چند دست از لباسا و نی نی لای لای و پتو دور پیچ
قشنگ مامان
جمعه 27/8/90 وقتی بارون اومده بود من و احسان جونم رفتیم کنار زاینده رود و قدم زدیم و خاطرات گذشتمون رو آب و جارو کردیم
و آخرین تفریح دو نفرمون رو انجام دادیم خیلی خوش گذشت عزیزم
جات خالی گوگولی
مامانی از خدا بخواه این 3 روز زودتر بگذره و شما سالم بیای بغل من و بابا خیلی مشتاقتیم
بوسسسسسسس