آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

آراد نهایت عشق ما

شیطنت های وروجک

سلام نفسم سلام گرمای جونم امشب سرت داغون شد ، از روی مبل پرت شدی و کلی گریه و ناله مامان فدات شه هرچی بهت میگم گوش نمیدی و کاره خودتو میکنی از درد میمی خوردی و خوابیدی دردت به جونم نبینم درد و بلاتو خدا کنه سرت کبود نشه؟؟؟؟ نازنین پسر خیلی شیطونی جیگرم تازگیا یاد گرفتی تا کاره اشتباهی انجام میدی میزنی پشت دستت و میگی باآآآآآآآآآآآآآآآآآآآییی قربون اون حرف زدنت بشم تا حالا نتونستم از این حالتت عکس بگیرم چندتا از عکسای امشبت قبل از صدمه دیدنت.....   جمعه کلی فکر کردم که مبلارو چجوری بچینم که شما نتونی بری پشتشون کلی هم تدابیر امنیتی چیدم وقتی رفتم جارو رو بذارم تو اتاق و بیام شما کجا بودی؟؟؟؟؟؟ ...
6 اسفند 1391

بقیه عکسای شیطونک مامان

من برای سالها مینویسم…سالها بعد که چشمانت عاشق میشوند… افسوس که قصه ی مادر بزرگ راست بود پسر من همیشه یکی بود یکی نبود .     آرادم تا بینهایت هستی دوستت دارم ١٥ ماهگیت مبارک نازنین پسرم آراد مامان و کمک آشپز شدن نفسم بی تو بی نفسم آراد و ماهک با ماشین شیدرخ؟؟؟ کادو مامان نازی  و بابایی واسه تولدت مراسم ماست خوری واسه سرگرم کردن شیطونک   ...
2 اسفند 1391

خوب بهش فکر کن......

مادر......... مادر من فقط یك چشم داشت. من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت یك روز اون اومده بود دم در مدرسه كه به من سلام كنه و منو با خود به خونه ببره خیلی خجالت كشیدم. آخه اون چطور تونست این كار رو بامن بكنه ؟ به روی خودم نیاوردم، فقط با تنفر بهش یه نگاه كردم و فورا از اونجا دور شدم روز بعد یكی از همكلاسی ها منو مسخره كرد و گفت، هووو، مامان تو فقط یك چشم داره! فقط دلم میخواست یك جوری خودم رو گم و گور كنم. كاش زمین دهن وا میكرد و منو ، كاش مادرم یه جوری گم و گور میشد روز بعد بهش گفتم، اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال كنی چرا نمی میری ؟!!! اون هیچ جوابی...
2 اسفند 1391

یه مامان خسته و یه پسمل وروجک خوردنی

سلام به شیطون بازیگوش خودم سلام به وروجک آتیشپاره مامان عشق من خیلی دلم میخواد زود بزود آپ کنم اما ماشالا انقدر شیطونیییییییییییییییی که حد نداره اصلا اجازه نمیدی یه لحظه بشینم صبحها بزور از خواب بیدار میشم اما قبل از من شما بیدار شدی ، شبها هم همه دنیا رو باید خواب کنی تا بخوابی واقعا نمیدونم این همه انرژی ماشالا از کجا ؟؟؟؟؟؟ ظهر ها که میام خونه پرستارت دیگه جون نداره و هر روز این جمله تکراری رو من میشنوم: ماشالا خیلی شیطونه(با ناله) اصلا هم چاق و تپل نمیشه ،همش داره میدوه ، الان هم دیگه میخوابه اما من هیچ وقت ندیدم که شما تا آخر شب بخوابی به جز امروز که خوابیدی و من وقت رو غنیمت شمردم فسقلی البته سرتو گذاشتی رو شو...
30 بهمن 1391

عکسای آتلیه 1 سالگی

سلام شاهزاده من عصر سرد و عبار آلود زمستونیت بخیر عشق من عکساش آماده شد ، اما وقتی رفتیم بگیریم یادم رفت cd عکساتو بگیرم واسه همین از روی عکسات عکس گرفتم حالا بریم عکسای جیگر مامانو ببینیم یه عالمه بوسسسسسسسسسسس راستی واسه عکس شب یلدا و کریسمس و 1 سالگی رفته بودیم اما نتیجش شد اینا.... یلدات مبارک کریسمس هم مبارک امروز 12/10/91 اولین روز از سال نو میلادی بازم تولدت مبارک قربون خودت و اون شلوار کجت برم جونمممممممممممممم نفسییییییییییییییییییییییییی عسییییییییییس مامانییییییییییییی خوش اخلاقممممممممممممممممممممممممممممم  ...
12 دی 1391

ما بازم اومدیم ...................

سلام دوست جونیاااااااااااااااااااااااا بالاخره مامان سحر همت کرد و اومد واسه آپدیت وبلاگ آراد جونش از همه دوستای گلم ممنون که به یادمون بودن مخصوصا از مامان افروز و دخمل گلش تیارا کوچولو که جا داره با تاخیر تولدش رو تبریک بگم ایشالا 120 ساله شی خاله ممنونم از منا جون و الینا گلینا و همچنین از دوست خوبم مینا جون و آقا کیان همبازی پسمل خودم ممنونم از همه دوستای گلم که با پیام هاتون منو تنها نذاشتین این 6 ماه رو به صورت تصویری در ادامه مطلب میذارم آراد کوشولوی من شب عید قربان چند قدم رو برداشت اما قبل از اون به کمک مبل و ... راه میرفت و از روز عاشورا به طور رسمی خودش از روی زمین بلند شد و شروع به را...
23 آذر 1391

عکسای یکی یکدونم

عکسای آتلیه ، 6 ماهگی آراد کوشولوی من   هزار ماشالا نفسمممممممممممممممممممم ماشالااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا   میبوسمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت نفسممممممممممممممممممم   ...
23 آذر 1391

تقدیم به فرشته زندگیم

آرادم .. یکسال گذشت یکساله شدی بهترینم و من یکسال زیبا را سپری کردم یکسال است که آغوش من برای تو باز است یکسال است که سپیده صبح  نوید دیگری دارد یکسال است که خورشید صبحگاهان من در چشمان تو طلوع میکند یکسال است که زیباترین و شیرین ترین اتفاقات زندگیم را با تو لمس کردم عشق من عاشقانه میپرستمت و دوستت دارم     تولدت مبارک فرشته من ...
2 آذر 1391

ما اومدیم...

سلام به همه دوستای گلم که با کامنتاشون شرمندمون کردن سلام به گل پسرم که ثانیه ثانیه زندگیم از عطر وجودش لبریزه حدود 3 هفته میشه که نتونستم بیام نت آخه دسترسی نداشتم کلی هم اتفاق افتاده که مجبورم همشو تو این پست بنویسم 28 اردیبهشت من و گل پسرم اومدیم خونه مامانم البته با آقای شوشو اومدیم  هم به خاطر واکسن آراد و هم اینکه احسان جونم به خاطر کاراش مجبور بود بره خارج از اصفهان از 28 اردیبهشت تا الان که 18 خرداد ما خونه مامانم کنگر خوردیم و لنگر انداختیم و این قضیه تا حدود 28 خرداد ادامه داره و اگه خدا بخواد ، گوش شیطون کررررررررررررررررررررررررر بالاخره بعد از 30 روز میریم خونه خودمون ، اما هنوز که فعلا اینجاییم کل اتفاقا به هم...
19 خرداد 1391

عکس و خبر

سلام عشقم دیروز رفتیم پیش دکی جونت و دستور غذایی شما رو گرفتیم و چکاپ هم شدی اما مامان خیلی ناراحت شد چون شما فقط 190 گرم اضافه کرده بودی  باورت میشه به هرحال وزن گل پسرم: 8490 گرم قد رعنات:70 سانتی متر دور سر خوشگلت : 5/44 سانتی متر نازنینم دستور غذایی شما رو گرفتم و شروع غذات با فرنی آرد برنج بود اما من با لعاب برنج شروع کردم انشالا از 2 روز دیگه فرنی شروع میکنیم اما خیلی بد غذا میخوری قیافت در هم میشه گلم دیشب هم بابات ازت عکس گرفت از اولین نشستنت به سلامتی عاشقتیم فسقلی   عزیز مامان اولین باری که تو خواب  غلت زدی نزدیک بود از تختت بیافتی بیرون  اینم یه غلت دیگه اینم عکس گل پسرم ...
27 ارديبهشت 1391