یه چیزایی رو الان یادم اومد
سلام گل پسر
سلام نفس من
عزیز دلم یه سری عکس از گوشی بابات پیدا کردم که با ماجراهاش مینویسم
پسر گل مامان در تاریخ 19/01/91 ساعت 14:25 غلتید ، در حالی که مامان و بابا سرگرم حرفیدن بودن یکدفعه متوجه شما شدن که غلتیدی و در حال نالیدنی چون دستت زیر بدنت مونده بود بعد از برگشتن به حالت اولیت اون حرکت رو تا آخر شب 3 4 بار دیگه هم انجام دادی و فرداش تا ازت غافل میشدم غلتیده بودی البته یاد گرفتی که دستت رو هم آزاد کنی بعدشم سعی میکردی سینه خیز بری
مبارککککککککهههه پسرم
بابات از این حرکتت کلی ذوقید و خیلی هیجان زده بود که تکامل و پیشرفت یه انسان رو میتونه ببینه و هزاربار خدارو شکر کرد
واسه دیدن عکسا برو ادامه مطلب.....
این عکس واسه روزیه که رفته بودی واکسن 4 ماهگیتو بزنی
این عکست خیلی خنده داره اول به خاطر طرز لباس پوشیدنت آخه همه لباسات رو کثیف کرده بودی یه بلوز تنت کردم و بعد بادیتو که شسته بودم خشک کردم دیگه حوصلم نشد بلوزت رو در بیارم ، بادیتو کشیدم رو بلوزت دوم به خاطر دستت ، دستت رو به حالتی که میبینی تو هوا جلو صورتت نگه داشته بودی
اینم یه عکس از جیگگگگگگگگرم سر سفره هفت سین خونه مامانی ،فقط نمیدونم اون خرگوشه اون وسط چیکار میکرده
عکس اولین کارت پروازت و اولین حضورت در فرودگاه و هواپیما
راستی یادم رفته بود بنویسم از جنابعالی و گریت تو هواپیما
بابام بهم گفته بود که پنبه بذارم تو گوشت اما مامان خوش حواست فراموش کرد واسه رفتن موقع بلند شدن یادم بود که گوشات رو بگیرم اما موقع نشستن یادم رفت و شما چنان گریه کردی که نگو و نپرس
خدا رو شکر موقع برگشت پنبه گذاشتم تو گوشت و اصلا متوجه نشدی
اینجا تو لابی هتل منتظر نشستیم
الهی من فدای اون شکل ماهت بشم
اینم آقا آراد در حالت خنده و گریه
این عکسا رو تقدیم میکنم به خانواده پدریت که میدونم دلشون خیلی واست تنگیده
اینجا پسرم موهاشو فشن کرده (عمو عرفان بذار موهام بلند شه)
اینجا انگاری احسان منو کوشولو کردن و بهش گفتن بشین تکون نخور
قربونت برم
واییییییییی
اینجا تیپ زدم فقط به عشق عمه ملیکا خوش تیپمممممممممممممم
بیا نزدیک تر خوبه خوبه حالا ماچم کن
ملیکا خیلی دلم تنگیده اولین عیدیه که ندیدمت
-------------------------------------------------------------
ب.ن :یادم رفته بود بنویسم حدود 10 روزی میشه که شبا وقتی خوابی پاهاتو میبری بالا و یکدفعه ولشون میکنی انگاری یه نفر پاهاتو ببره بالا و ولشون کنه
چنان صدایی تولید میشه که نگو ، هربار از خواب میپرم دفعه اول که نمیدونستم کلی ترسیدم
بعد فهمیدم که پاهای جنابعالیه
اینم یه مدلشه دیگه
وقتایی که روی پاهام میخوابی و من واست لالایی میخونم اگه تو اتاق خواب خودمون باشیم همش چشمت به عکس عروسی من و باباست و هر از گاهی لبخند میزنی تا خوابت ببره
یاد گرفتی وقتی بهت میگم بیا بغلم دستات رو میاری جلو
الهیییییییییییییییییییییییی مامان فدات شه این کارو بابات امروز متوجه شد که یاد گرفتی و وقتی انجام داد و تو دستات رو آوردی جلو کلیییییییییییییییییییییییییییی ذوقید و قربون صدقت رفت
واییییییییییییییییییییییییی خودم تهنای تهنا به فدات