اندر احوالات آراد
سلام عشقم سلام عزیز دلم نازنینم الان خوابیدی فرصت رو غنیمت دونستم واسه نوشتن جیگر مامان دیگه آروم و قرار نداری یه ریز تکون میخوری مثل وروجک شدی حالا دیگه وقتی بغلت میکنم با دو تا دستات مامان رو میگری گاهی هم موهای منو میگیری که خیلی دردناکه موقع شیر خوردن خدا نکنه یه صدایی از یه جایی بیاد اون موقع است که جنابعالی میخوای بفهمی صدا از کجا بوده از کی بوده آیا تکرار میشه یا نه گاهی که من و بابات باهم حرف میزنیم با دقت به حرفامون گوش میدی و وقتی خیالت راحت شد که دیگه حرف نمیزنیم شروع میکنی به خوردن خدا نکنه تی وی روشن بشه که دیگه ول کن نیستی مگه اینکه از برنامه خوشت نیاد وقتی توی بغلم داری شیر میخوری با پاهات به پاهای من فشار م...